آیداآیدا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

دخمـــل جیـــــگر طــــلا

آیدا میره شیراز

ایشالله فردا آیدا با مامانی و بابایی میرن شیراز سفر خوش بگذره عسیسم داره سوت میزنه ها انقده از این کلاهه خوشم میاد شبیه اون کارتونه که الان اسمشو یادم نمیاد میشی   ...
19 اسفند 1391

مامان جیگر طلا

سلام دوستان من مامان این جیگرطلام این چند روز درگیر مریضی دختر گلم بودم وفرصت نکردم مطلبی داخل وب بزارم   میخواستم  اول از همه از خاله نفیسه تشکر کنم که این وبلاگو واسه دخمل گلم زده  ایشاا... بزرگ میشه جبران میکنه ...
19 اسفند 1391

سه کلمه+ شیطنتات

سه تا از کلمه هایی که میگی رو یادم رفت بنویسم (کیه؟= کیه)اینو وقتی صدای زنگ بشنوی میگی (چی؟=چی) (دا= دالی)   وقتی شیطنت آیدا گل میکنه میره زیر میز میخواد سیم های کامپیوتر رو بکشه داره میخنده که دعواش نکنم آیدا در حال الو کردن اینجا هم مثلا داره سوت میزنه سوت زدنو تازه یاد گرفتی خاله جون اینم از علاقه شدید آیدا به ریختن کتابای من (چه قیافه جدی و مصممی به خودش گرفته ) راستی آجی یادت رفته عنوان آپ های قبلی رو بزنی!!!! ...
16 اسفند 1391

اولین کلمه

تو عکس بالاتازه از خواب بیدار شدی فدات بشم  حسابی مریض شدی و حالت خوب نیست الان هم خونه مامان جون و باباجونی این چند روزه نزدیک بود اتاقمو  سیل ببره!!!! از بس حالت بهم میخورد خاله جون  یه آمپول ضد تهوع هم دکتر نوشته بود برات که دیروز زدی عزیزم بر خلاف همه بچه ها به جای مامان و بابا اولین کلمه ای که گفتی آیدا بود می گفتی آددا ای دخمل خودشیفته الان چهار تا کلمه یادگرفتی و میگی (اِده= بده) (اَف=رفت) (آیـــدا=آیدا) (ماما=مامان) البته مامان رو فقط تو گریه هات میگی!! قربونت برم که تا دوربین میبینی میخندی چشمات خمار شده خدایا این جوجوی مارو زودی خوبش کن تولدت نزدیکه باورم نم...
10 اسفند 1391

آیدا مریض می شود!!!

اینم عکس چند ماه پیش که کوشولو بودی عزیزم امروز مریض شدی الان هم تب کردی باباجون رفت برات شربت استامینوفن گرفت قربون اون نگاهتـــــــــ ...
9 اسفند 1391

آیدا

آیدای عزیزم امروز این وبو برات زدم تا خاطراتت ثبت بشه بعد ها که بزرگ شدی از خوندنش لذت ببری بــــــــــــــפس خاله نفیســــــــــــه7/12/1391
9 اسفند 1391
1